همهی ما در زندگی با دوراهیهایی مواجه شدهایم. دوراهیهایی که لازم بوده در آن تصمیمگیری کنیم، اما تردید مانع ما بوده.
اگر شما هم در این مورد دغدغه دارید، شاید ماجرای الاغ بوریدان، برایتان الهامبخش باشد. این ماجرا را ژان بوریدان، فیلسوف فرانسوی، در قالب یک مسأله فلسفی مطرح کرده.
در این افسانه الاغی که به یک اندازه گرسنه و تشنه است، به دلیل اینکه نمیتواند بین دو انتخاب برابر، یعنی خوردن یونجه و نوشیدن آب یکی را انتخاب کند، در نهایت میمیرد.
چنین موقعیتی برای ما آشناست.
جایی که سالها میان مهاجرت کردن و ماندن در کشور خود مردد میمانیم. نه برای مهاجرت اقدامی میکنیم و نه در کشور خود درست و درمان دل به کار میدهیم. و اینگونه چندین سال میگذرد و موفقیتهای شغلی زیادی را از دست میدهیم.
آنجا که میان استعفا از کارمندی و شروع کسبوکار فردی مردد میمانیم. نه از کارمندی استعفا میدهیم و کسبوکاری راه میاندازیم. و نه در سازمان خود دل به کار میدهیم. نتیجه هم از دست دادن فرصتهای رشد و ارتقا در محل کار است.
مصداقهای افسانه الاغ بوریدان فراوانند. اما سوال اینجاست که چگونه میتوانیم از چنین موقعیتی خلاص شویم و برخلاف الاغ بوریدان از موقعیت تردید جان سالم بدر بریم؟
تفکر طراحی در چنین موقعیتهایی پیشنهادی موثر ارائه میدهد.
بهجای فکر کردن، دست به اقدام بزنید. حتی اقدامهای بسیار کوچک.
مثلا در تصمیم برای مهاجرت، در یک کلاس آیلتس ثبتنام کنید. در آنجا در محیط افرادی قرار میگیرید که قصد مهاجرت دارند، و دید ملموس و واقعیتری نسبت به مهاجرت و افراد داوطلب مهاجرت پیدا میکنید.
یا در مثال تصمیم میان شروع کسبوکار یا ماندن در کارمندی، به طور آزمایشی و در ابعاد بسیار کوچک گروهی بسازید و برای راهاندازی آزمایشی کسبوکار، جلساتی تشکیل دهید.
وقتی در دوراهیها تنها به فکر کردن بسنده میکنیم، خودمان را گیر میاندازیم.
در این مواقع اقدام های کوچک، تصمیمات دشوار ما را تسهیل خواهد کرد.

